نذر گل و گلاب از حرم امام رضا(ع) تا حرم امام حسین(ع) / باغدار فرخدی، محصول یک روز از فصل گلچینیاش را به امام رضا(ع) هدیه کرده است
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۱۵۰۳۹
اطراف مشهد روستاهای زیبا و جاذبههای گردشگری زیادی وجود دارد که بسیار دیدنی هستند. یکی از خاصترین روستاهای خراسان و مشهد در ۸ کیلومتری جاده مشهد به کلات نادری واقع شده است که به مهد گل محمدی خراسان معروف است. آقای شکروی راد یکی از اهالی همیت روستا است که برکت خانهاش را از همین ارادتهایی میداند که به ائمه (ع) دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بوی گل محمدی حیاط خانه را برداشته و باران دم صبح همهجا را قشنگ شده است. صدای صلوات است که از گوشه و کنار به گوش میرسد. هرکسی که میخواهد دست به کار شود اول آستینهایش را بالا میزند و وضو میگیرد و بعد پای سفره گل مینشیند. سفرهای که به نیت ادای یک نذر پهن شده و قرار است حاجت خیلیها را برآورده کند.
گفتم شما پشتوانه من باش
بانی مجلس، مهدی شکوری جوانی 37ساله از اهالی روستای فرخد مشهد است. روستای فرخد با مزارع زیبای گل محمدی و گلابگیری در فصل بهار، قمصر خراسان نامیده شده است.
او سالهاست که در کار گل و گلاب است. گلابی که از گلهای محمدی زمینها و باغهای اطراف روستا تهیه میشود؛ گلابی که یک روز با توسل به حضرت رضا (ع) قدم در تولید آن گذاشته است. «وقتی میخواستم کار گل و گلاب را شروع کنم از نظر مالی صفر بودم. آن زمان گل زیاد بود ولی مردم خیلی از آن استفاده نمیکردند و به قیمت پایین میفروختند. تصمیم گرفتم وارد کار گل و گلاب شوم و گلهای محمدی مردم روستا را به قیمتی خوب و نقد بخرم ولی میترسیدم که کار نگیرد و زمین بخورد. قبل از شروع کار نیت کردم و حرم آقا امام رضا (ع) رفتم. رو به گنبد ایستادم و گفتم آقاجان من این کار را میخواهم شروع کنم. اگر زمین بخورم باید کل زندگیام را بگذارم. شما پشتوانه من باش، من هم 40 گلاب دو آتشه نذر حرم شما میکنم. این شد که مراسم گلابگیری ما از سال 99 راه افتاد و هرسال باحضور خدام حضرت رضا (ع) که از دوستان زمان خدمت من هستند و مردم روستا که با نذر و نیاز پای کار میآیند مراسم به صرف شیرینی و شربت با سلام و صلوات برگذار میشود. در این مراسم و در این روز تمام گلابی که گرفته میشود که حدود 40 تا 60 لیتر است تقدیم بارگاه امام رضا (ع) میشود. گلهای مراسم نذر حرم آقا هم فقط از من یک نفر نیستند؛ مردم روستا و همسایهها هم کمک میکنند و با نیت و نذر پای کار میآیند. ارادت به آقا امام رضا (ع) در قلب همه هست و همه از او حاجت گرفتهاند.»
من از آقا حاجت زیاد گرفتهام
تا گلها باز میشوند، مراسم را برگزار میکند؛ پیش از هر تجارتی به فکر ادای دین خود است. مراسم باحضور خدام و همسایهها برگزار میشود و هرآنچه که از این مراسم تولید شود جمع و بسته بندی و راهی حرم مطهر امام رضا (ع) میشود. «هرسال مراسم را روز عید فطر برگزار میکردیم ولی امسال ایام عید هنوز گلها باز نشده بود و مراسم به بعد از عید افتاد. هرسال سحر روزی که میخواهیم گلابگیری برای حضرت را داشته باشیم حرم میروم و به آقا متوسل میشوم و از او تشکر میکنم که حاجتم را روا کرد. البته من از آقا حاجت زیاد گرفتهام. یکبار که خیلی گرفتار بودم در خواب دیدم که برای حل مشکلم میخواستم سمت خیابان کارگر بروم ولی جوانی به من گفت اشتباه میروی باید بروی سمت باب الجواد! محبت آقا به من زیاد بوده است. سال 89 هم جواز خدمت گرفتم و خادم افتخاری شدم و تا سال گذشته در حوزه انتظامات خدمت میکردم ولی بعد از آن تصمیم گرفتم به شکل دیگری خادم آقا باشم. هرچند که قبل از آن هم خانهام پیشکش زائران آقا بود ولی بعد از آن در همه ایام سال اگر در حرم یا پارکینگها خانوادهای نیازمند میدیدم، خانه خودم میبردم و خرجشان هم با خودم بود. البته که خرج مهمان را خود آقا میرساندند و من وسیله بودم. یک بار 80 زائری که با مینیبوس از آبادان به مشهد آمده و جایی نداشتند را خانه بردم. بعد از آن هم سمت موکبهای اربعین رفتم. نیت کردم که برای موکبهای زائران اربعین هم گلاب ببرم. الان چندسالی میشود که توفیق انجام این کار را داشتهام و توانستهام در مراسم اربعین شرکت کنم و گلابی که خودم تولید کرده بودم را به موکبها برای شربت و گلابپاشی برسانم. هدیه دادن گلاب برنامه ثابت زندگی من است. برای مسجدها، برای مراسمها، حسنیهها و امام زادهها هرسال این کار را انجام میدهم. یکی از این امامزادهها سیدمحمد حاتم روستای رضوان در جاده کلات است. هرجا هم بروم گلابم را باخودم میبرم از حرم امام رضا (ع) تا حرم امام حسین (ع).»
آرزومند این سفره زیاد است
او امسال هم 40 لیتر گلاب به حرم مطهر رضوی هدیه کرده و دو ژتون غذا هدیه گرفتهاست. این ژتونها را هرسال هدیه میکند و برای خودش نگه نمیدارد. ژتونهای امسال را بین بچههای مدرسه روستا که برای بازدید از کارگاه گلابپاشی او آمده بودند قرعهکشی کرد. سال قبل هم ژتونهای غذا را به دو زائر عراقی داد که مهمان خانهاش بودهاند. «فقط سال اول ژتونهای غذا را برای خودم و خانوادهام برداشتم. بعد از آن به دیگران میدادم. ما غذای حضرت زیاد خوردهایم ولی آرزومند این سفره زیاد است.»
آقای شکوری اسم پسرش را هم محمدرضا گذاشته است. او سه روز قبل از شهادت امام رضا (ع) به دنیا آمده است. «قبل از تولد بچه پای منبر شنیده بودم که هرکسی اسم پسرش را محمد بگذارد ملائک برای او ثواب مینویسند و این اسم به خانه برکت میدهد برای همین اسم پسرم را محمدرضا گذاشتم. سه روز قبل از شهادت امام رضا (ع) به دنیا آمد این اسم را گذاشتم تا ارادتی به نام مبارک پیامبر (ص) و حضرت رضا (ع) باشد و برکت خانهام شود.»
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: نذر روستای فرخد گلابگیری گل و گلاب بعد از آن امام رضا حضرت رضا حرم امام ژتون ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۱۵۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش تابناک به نقل از عصر ایران، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»